جدول جو
جدول جو

معنی دست نماز - جستجوی لغت در جدول جو

دست نماز
وضو
تصویری از دست نماز
تصویر دست نماز
فرهنگ واژه فارسی سره
دست نماز
وضو، آبدست، شستن، روی و دستها و مسح کردن سر و پاها
تصویری از دست نماز
تصویر دست نماز
فرهنگ لغت هوشیار
دست نماز
شستشوی دست ورو به ترتیب مخصوص برای نماز خواندن، وضو
تصویری از دست نماز
تصویر دست نماز
فرهنگ فارسی عمید
دست نماز
((~. نَ))
وضو
تصویری از دست نماز
تصویر دست نماز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست نما
تصویر دست نما
انگشت نما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست نمایی
تصویر دست نمایی
ابراز قدرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دست نشان
تصویر دست نشان
منصوب، گمارده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست دراز
تصویر دست دراز
آنکه دستهای وی دراز باشد دراز دست زبر دست، ظالم ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست آموز
تصویر دست آموز
آموخته، پرورش یافته بدست
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که دست روی آن گذارند محل گذاشتن دست مانند دسته صندلی نیمکت و غیره، بر آمدگی و فرو رفتگی های جاده وخیابان ناهمواری ها و پستی و بلندی راه، رقاص، شناور، کیسه بر، ظالم، تیر انداز، کسی که بدیگری پهلو زند، شخصی که مسند بگستراند، تعدی تجاوز، غارت تاراج دست اندازی تصرف بیجا تعدی و تجاوز به مال و جان کسی دست درازی تطاول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوست نواز
تصویر دوست نواز
دوست پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست انداز
تصویر دست انداز
چیزی که دست روی آن بگذارند و جای گذاشتن دست باشد، مثل دستۀ صندلی و نیمکت و امثال آن ها، برجستگی و ناهمواری در سطح جاده، آنکه به چیزی دست بیندازد، دست اندازنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست دراز
تصویر دست دراز
کسی که دست های دراز دارد، درازدست، کنایه از زبردست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست آموز
تصویر دست آموز
جانور وحشی که تربیت یافته و با صاحبش انس گرفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست آموز
تصویر دست آموز
تربیت یافته، اهلی، انس گرفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست انداز
تصویر دست انداز
((~. اَ))
ناهمواری های خیابان، کنایه از مشکل، گرفتاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست انداز
تصویر دست انداز
((~. اَ))
رقص کننده، کسی که از فرط شادی دست افشانی می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست باز
تصویر دست باز
با سخاوت، بخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس نماز
تصویر پس نماز
ماموم، آنکه پشت امام جماعت نماز گذارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست باز
تصویر دست باز
گشاده دست، باسخاوت، بخشنده، کسی که هرچه دارد خرج کند یا به دیگران ببخشد، دست ودل باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست ساز
تصویر دست ساز
آنچه با دست ساخته و پرداخته شده باشد، برای مثال هر مائده ای که دست ساز فلک است / یا بی نمک است یا سراسر نمک است (خاقانی - ۷۰۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس نماز
تصویر پس نماز
((پَ. نَ))
آن که پشت امام نمازگزارد، مأموم، مقابل پیش نماز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست باز
تصویر دست باز
((دَ))
باسخاوت، بخشنده
فرهنگ فارسی معین